پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعار» ثبت شده است

کلمات! آماده! آتش!

کلمات! آماده! آتش!

مینویسم به نام خدا...

به نام خدا...

۲ نظر

ساندیس هم ندادند!

امروز روز قدس بود...

و من فلسطینی نبودم!!

اما مسلمان بودم

رفتم تا بگویم

وعده ی امام خامنه ای در مورد رژیم غاصب قدس شریف مثل وعده ی صد روزه ی بعضی ها نیست!

راستی!

ساندیس هم ندادند!

پول هم ندادند

اتفاقا تا بخواهی هُل دادند!!!!!!!

ولی

مردم بودند

باحجاب و بدحجاب...

مذهبی و غیر مذهبی

یقه بسته و یقه باز

ریشو و سه تیغ!!

طلبه و دانشجو و خانه دار و الخ

 

آمده بودند!

ایستاده آمده بودند

آنقدر ایستادگی داشتند که حتی از روی ویلچر هم مشخص بود!

آخر میدانید که...

ما راست قامتان جاودانه تاریخیم!!!!!

 

یاعلی مددی!

 

پ.ن: راسیاتش عکس هم گرفتم ولی  حالش نیس

پن2: امروز خیلی حرف دارم احتمالا یکی دوتا پست دیگه بذارم...

۱ نظر

زندمانی یا زندگانی؟

یادم می آید...

در داستان هری پاتر

فکر کنم قسمت اولش بود

البته مهم هم نیست که قسمت چندمش بود

آیینه ای بود که آرزوهایمان را نشان میداد


به نظرم بد نبود اگر همچین آیینه هایی هرکداممان داشتیم

هر روز صبح در آن نگاه میکردیم

و هدف آرمانیمان را(نه هدف فعلیمان را) میدیدیم


یادمان می افتاد که قرارمان بر زندمانی نبوده بلکه میخواستیم زندگی کنیم...

آخر میدانید این دو با هم کمی فرق میکنند

در زندمانی جایی برای آرمان وجود ندارد 

ولی در زنگانی وجود دارد

در زندمانی جایی برای شعار وجود ندارد 

ولی در زندگانی وجود دارد

در زندمانی مرگ یعنی نقطه ی سیاهی ، عدم...

ولی در زندگانی مرگ کاملا تعریف شده یعنی پل یعنی آغاز...


برای این است که برای خیلی هامان آرمان٬ شعار ٬ مرگ جایگاهی ندارد...



و به قول شهید بهشتی

درکتاب "او یک ملت بود" :

انقلاب ما انقلاب آرمان هاست...


۰ نظر