پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هم بهشتی بود هم حسینی» ثبت شده است

بهشتی پر! دیالمه پر! حزب جمهوری...

بهشتی پر! دیالمه پر! حزب جمهوری...

گفته بودم!

پریدن عقاب از لانه زیباست!

و گفته بود!

باید بپرد هر که در این پهنه "عقاب" است!


به تاریخ هفتم تیر ماه سنه یک هزار و اندی!

اصلا سنه و ماه و اینهاش مهم نیست!

حتی روزش هم…

شاید البته!

هفت…

هفتمین روز…

هفتاد و چند نفر…

کربلای هفت!


و دنیا پر نیست از عقاب پریدن ها!

عقاب زمانی که میپرد

اوج میگیرد

و مگر برای برداشتن کسی

برنمیگردد!

و او شاید…

امروز

فردا…

بازگردد!

بیاید سر سفره‌تان

بیاید سر سفره‌مان…

کنار نیمکتمان…

روی حصیرتان…

پای گعده‌مان..

توی جمعتان…


بیاید دست بگذارد لب شانه ات

و بر گزیندت!

آخر او خوب میدانست که چه‌کسی به درد کجا میخورد!

و دنیا پر نیست از عقاب ها!


و دنیا…

محل امتحان عقاب است!

و محل زندمانی گنجشک!


و دنیا…

به هفت که میرسد "ته" میکشد!

مثل هفت مین آسمان

مثل هفت عالم…

مثل هفتم تیر ماه سنه یک هزار و اندی…

سالش مهم نبود راستی!

ماهش هم!

روزش هم حتی!

شاید!

و دنیا پر نیست از هشت ها!

و دنیا پر نیست از عقاب ها!





پ.ن: سنگین است امروز

       آنقدر که سینه را فشار دهد

       و کم کم صدای شکستن دنده هایت را بشنوی!

۲ نظر

کتابچه ی قدرتمند!!


در کتاب فروشی که قدم میزنیم( البته اگر قدم بزنیم!!) برخی کتاب ها...

کوچک...

نازک...

ارزان...

با جلدی نه چندان مجذوب کننده را میبینیم...

راستش را بگویم

برای خواندن نمیخریمش!

میخریم چون که ارزان است و...


اما این کتابچه های نازک برخی اوقات چه ها که در زندگیمان نمیکنند...

کار هایی میکنند که آن کتاب های چند هزار صفحه ای با جلد زرق و برق دار که خداتومان می ارزد هم نمیتوانند بکنند...


چه خوب است که کتاب ها را به اندازه ی #بارشان قیمت گذاری نکرده اند...


#هم_حسینی_بود_هم_بهشتی

#کتابچه_ی_قدرتمند

#دلنویسه

۰ نظر