پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۴۵ مطلب با موضوع «آن که می آید...» ثبت شده است

عاشورا نویسی؛

عاشورا نویسی؛

شاید خیلی از ما حتی اگر به زبان هم بگوییم که در کربلا خدا کند که در سمتِ حق باشیم؛ اما در اعماق خاطر، خودمان را حامیِ امام بدانیم...

به نظرم فاصلهٔ شرایطِ فعلی تا شرایطِ واقع در آن‌روز حق‌طلبیِ ما را تحت‌الشعاع قرار میدهد.

شاید تطابق‌ندادنِ مفهومِ کلیِ حق‌گرایی با مصادیقِ جزئیِ روز‌مره‌وارمان دلیلِ این ناهماهنگیِ  دل و عقل‌مان باشد
مضاف بر اینکه ما اکثراً کم و سطحی فکر میکنیم...
حوصلهٔ‌مان نمی‌کشد که به خودمان گیر دهیم، بررسی کنیم و اشکالات را (حقیقتاً) متعلق به خودمان بدانیم...

۰ نظر

دو قطبی بودن یا نبودن

عالم، عالمی دوقطبی است
اگر نخواهم خوب باشم
لاجرم بدم!
میان حق و باطل 
راه سومی نیست!

۱ نظر
پرنده جدید مقاومت!

پرنده جدید مقاومت!


او سرباز خدا بود...
رفتنش که ما هم میرویم...
سلیمانی ها می‌رویند...
هر جا خون شیعه ای به ناحق بریزد...

 

 

 

۰ نظر
طوفان؛ پرید...

طوفان؛ پرید...

بلندبالا ترین متن‌ها را باید نوشت برایش...

و صد حیف که قلمم قاصر‌ست...

برای او که از هر نظر در قله بود...

برای او که از هر نظر قله بود!

۰ نظر

ترس من!

وای بر آن زمان که تنها دلیلم برای نرفتن...

نبود جایی... وظیفه ای باشد...

که آن‌دم مرگ ، به حق ، حق است...


الهم اقبل من لا یقبله البلاد؛

۰ نظر

آن چه باید کرد...

سال ها پیش

درختی خسته شد

آن‌گاه حرکت کرد...

۰ نظر
شامگاهان... نه ایرانگاهان...

شامگاهان... نه ایرانگاهان...

به وقت شام...


بنا به تعاریف و توصیفات بطنیة دوستان ترس داشتم که ببینمش...

هم منتظر صحنه های مشمئز کننده

هم نگران تلخی های سنگین...


اما او حاتمی‌کیا بود...

مرد مرز های میلیمتری...

فرق است بین حماسه تا خشونت...

و چه زیبا این حماسه را به تصویر کشید...

داستان جالبی

شخصیت پردازی حاتمی‌کیایی...

جوان تراز انقلابی...

تنها مشکلکی که درَش دیدم ترسی بود که اواسط فیلم زیاد از حد در دل کاپیتان علی بود...

اما زیبایی فیلم رشد او بود...

بچه تخس اول فیلم...

جوان شجاع آخر...



زبانم به نقد باز نمیشود

با دیدن این شاهکار...


لکن

به جرئت می گویم که حاتمی‌کیا سال ها از سینماییان جلوترست...

در اوج میپرد و گنجشک ها مجبورند بخندند...


پ.ن:اینو هم تازه دیدم...

پ.ن: متناسب با این شب ها...

۱ نظر
لاتَ؟! آری!...

لاتَ؟! آری!...

لاتَ؟! آری!...


ضربه داشت

دل خنک کن بود

اما بعضی جاها را کمی نرم رد نکرده بود

فلذا گلگیرش مالیده بود!

کاری به فقه هنر و رسانه اش ندارم چون بارم نیست!


قدیمی نشد؟!

برخورد دو رویکرد بسیجی صریحِ (به زعمی) انقلابیِ کنج پستو و بسیجی ماله کش وسط میدان چرتکه انداز؟!


چرا نمیخواهیم بفهمیم که شجاعت بدون مصلحت اندیشی حماقت است؟!

سیاست زدگی ندارد ها

اما علی علیه السلام هم مصلحت می‌اندیشید...

اصلا مگر سلیقه حاکم است؟! که مصلحت را درست و غلط میپنداریم؟!

حرف حرف الله تبارک و تعالی‌ست! فحش ندهید که فحش میدهند!

آقاجان به درک! بگذار فحش بدهند!


اصلا اگر به دنبال صراحتید! که بفرما قسمت دوم این فیلم یا آن آژانس شیشه ای را بسازید! ببینیم بعدش چه شد!


ماموریت به وظیفه در پرتو نگاه به نتیجه معنا میگیرد!

اصلا اگر ندانی نتیجه و راه رسیدن بدان چیست اصلا میفهمی وظیفه چیست؟!

باید دید هدفمان چیست؟!

یک فرع دینیست؟! آری! این هم هست!

اما هدف اصلی مهم تر است از حفظ جان امام معصوم!

حرف بسیار است...

لکن فیلم جالبی بود...

اما زمان نمیماند که یک آژانس شیشه ایِ برون مرزی بسازیم!


کمی عمق دهیم

مقتدا ۷۴ دستور داد...

ما هنوز روی غیرت میچرخیم!

غیرتیمان هم کشتن انسان است آن بدون محاکمه و...

من متساهل

اما ببینید خدا و پیغمبر چه میگویند...

یاحق



پ.ن: فیلم جالب و پر فراز و نشیبی بود

البته داستان تکراری بود

مانند فیلم های جدید بالیوود!

داستان قدیمی با روکش جدید!


پ.ن: مسائل فقهیش دست فقه هنر و رسانه را میبوسد 

آخوند هایمان نخسته باشند!


پ.ن: به شخصه آژانس شیشه ای را دوست دارم اما کامل نیست!


پ.ن: خو تازه دیدمش حرفام تلنبار شد!

۵ نظر
فردا...

فردا...

این را میبینی؟!

.

فردا...

فردا ها...

چند سال دیگر... همین ۲۰ سال دیگر

ببین کجایی!

#برنامه‌ای داری؟!

یا..

.

.

#فردا ها می‌آیند و میروند...

اما تو آیا همانی؟!

که اگر همانی...

که اگر بمانی...

می‌گندی!

#حرکت اگر نکنی...

#راکد که بمانی

فرو میروی!

...

۱ نظر

عیدی که عید...

تبریک!
که ماهی را
حتی غذا خوردنت هم هدف داشت...
که خوابت هم هدف داشت...

که ماهی را برای هدفی عمل کردی...

همین را که طی کنی...
حتی خوابت هم عبادت میشود...
عبادتی که...
۰ نظر
القدس لنا

القدس لنا

می آییم

چنان که پارسال

چنان که سال های قبل...

که یادشان بیندازیم!

این تو دهنی که خواهید خورد را...

ما

و نه من

با مشت هایی گره کرده

نمادین در دهانشان میزنیم

که بعدا نگویند که نگفتید...


که تاریخ ببیند اتمام حجتمان را...


مرگ بر اسرائیل(بخوانید رژیم منحوس)

الله اکبر...

۰ نظر

دولتی که ظهور...

‏‎#دولت_مهدوی دولتیست که

روح حاکم بر دولت ، دولت‌مردان را مهدوی کند

و دولت‌مردان ، روح اسلام را حاکم بر دولت و جامعه کنند...


باید ‎#تربیت کرد!

دولت مهدوی مقدمه ‎#تمدن_مهدوی ست...


‎#الهم_عجل_لولیک_الفرج

۰ نظر
شد نبود! بلکه شد!

شد نبود! بلکه شد!

دقت که میکنیم

فیلم های رده بزرگسال

فیلم هاییست در واقع

یا حتی در آینده

اما به شدت واقع بینانه...

فیلم هایی که هست ها را مینمایاند...

یا فوقش کمی قلقلکش میدهد

ولی برای تثبیتش میجنگد...


اما در رده نوجوان چیزی دیگر دیده میشود!

نور!

امید...

فیلم هایی آخر الزمانی

یعنی پایان دوره ای از زندگی اجتماعی بشر

یک نفر

و بعد... انفجار!

#تغییر...

فیلم هایی آرمانگرا...

واقع را زیر و آرمان را رو میکند...


حداقلش خودشان را تغییر میدهند...


هرچه بزرگسالش جهد بلیغ در ثبوت خود دارد

نوجوانش تغییر میکند...

از دست میدهد...

اما به هدف میرسد!


نوجوان نور میخواهد...

میجنگد

نه برای حال بودن آینده

بلکه برای آینده شدن حال!

#شدن...


بشویم!

یا علی مددی!

۰ نظر