به مناسبت فرا رسیدن میلاد باسعادت امام مهربانی ها...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا و رحمة الله و برکاته...
بسم الله الرحمن الرحیم
در چنین شبی گریه ای در خانه ای قلم زندگی کسی را به اول دفتر سرگذشت فشرد..
کسی که بعدها قرة العین الموئمنین شد...
نامش علی بود
هم نام جد بزرگوارش...
همنام صاحب اصلی صفت امیرالمومنین
مادرش نجمه خاتون بود و پدرش بزرگ مردی به نام موسی ملقب به کاظم امام هفتم شیعیان جهان
بنا به اقوال 55 سال عمر کرد...
و سه سال آخر عمر خویش را در طوس گذراند...
و دست آخر به ناجوانمردی و به دست مامون ملعون عباسی به از میان ما رفت...
اما...
مثل اینکه هنوز هم زنده است ...
بیش از ما...
مانند ما زندمانی نمیکند...
در حرمش به هر گوشه که می نگری عطر حضور مبارکش را حس میکنی
ناگاه در طرفی صدایی میشنوی
نقاره خانه به صدا در می آید
به چه دلیل؟؟؟؟
نه مطلع فجر است و نه مغرب و نه حتی تحویل سال....
از آن طرف یک نفر داد میزند چشمانم میبیند...
یکی با خوش حالی روی دوپای خود ایستاده...
جمعیت فوج فوج می آیند..
روی لب هاشان ذکر شریف صلوات
توی چشمانشان برق اشک...
آنطرف تر مداحی مولودی میخواند..
و تو بوی خدا را حس میکنی...
بویی که مستت میکند...
زانوانت شل میشود
دو دستت را به روی زمین میگذاری...
از ته دل نفس میکشی..
انگار میخواهی تا آخر عمر نگهش داری...
دلت میخواهد خیره بشوی به گنبد طلایی امام مهربانی ها...
به ضامن آهو...
و زیر لب زمزمه کنی..
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
(سید حسن رستگار)
تولد امام مهربانی ها مبارک...
الهم عجل لولیک الفرج...
التماس دعا
یاعلی