فکر میکنم که صراحت در بیان

ممیز منافق است از خودی

چنان که علی...

چنان که حسین...



و برخی مواقع نیاز!



آنها مخالف انتقادند...

چون روشنگریست...

چراغی در شب است

که میشناساند آنچه را که به خوردمان می‌دهند!

خرمای کرم خورده...

فرجام برجام...

بیست سی مار در آستین...

و...



میثم...

تمار گونه برملاشان کرد!

بر صورتش زدند و اگر میتوانستند بر صلیبش میکشاندند...

ابراهیم...

خلیل وار خردشان کرد!

بر آتش کینه انداختندش و اگر میتوانستند میسوزاندندش...


و اینچنین با عمار ها ، مقداد ها ، ابوذر ها ، سلمان ها...


فریاد میزنم...

و فریادم نسیمیست بر شعله ای اندک

که حسین(علیه السلام) در دلمان روشن کرد...

که کسی که از قیام درس قعود میگیرد

از نرمش درس سازش میگیرد...!


و داد را وارد و بی‌داد را صادر میکند!

مسلما از داد معنای عدل نمیگیرد! که فریاد میگیرد...



اگر با انقلاب باشد که پشتش هستیم

وگر با ضدش که ضدش میشویم...

و هرکه با حق در افتاد... "ور" افتاد!



والسلام...




عکس نوشت: سیاست ما عین دیانت ماست عین نماز ما... عین جمهوری اسلامی!