بسم رب الشهدا...
روی این صحبتم نه با مردم است
نه با خودم...
و نه با خدا...
با شماست ای دلیر مردان دست بسته ی آزاده...
سلام
سلامی به گرمی استقبال ملائک از شما...
سلامی از من درمانده ی اسیر این جسم خاکی به شما پرندگان آزاد باغ برین...
چه بگویم که خود همه چیز میدانید و همه چیز میبینید...
هم حی هستید و هم حاضر…
به مصداق آیه ی شریفه ی وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ…
چه نشان دهم که همه جا آشکارید و هیچ ساتری توانایی استتار شما را ندارد....
که شما ستارگان پرفروغ آسمان انقلابید…
دیدید؟
دیدید چگونه به روی دست بردندتان؟؟
نه تنها در این دنیا که به قطع در قیامت هم شما را روی دست میبرند...
چه نویسم که به یک رخ نشان دادن هزاران عاشق و شیدا پیدا میکنید...
و چه بگویم که زبان مقصور است از گفتن صفات شما...
آری شمایی که از بین همین مردم ، از لا به لا ی همین کوچه ها دویدید و پر گشودید و پریدید تا جایی که دست هیچ احدی به گرد پایتان نرسید...
شمایی که قرب الی الله را به منصه ی ظهور گذاشتید...
شمایی که خود را به ریسمان امن الهی متصل کردید و در امواج خروشان زمان غرق نشدید...
و شمایی که در گرداب فتنه ها چون فانوس عمل کرده و ما را راه نمایی کردید...
پس این اندک صفاتی که از طومار بلند بالای صفات شما به ذهن حقیر آمد ،در این لحظات...
که دست بسته رخی نشان ما دادید...
طلب خویش را عاجزانه میگوییم....
ما را در اداره ی این انقلاب یاری دهید که به راستی شمایید که زنده اید و همه کاره...
پس ای شهدا از شما میخواهیم که با دستان بسته گره ی کور ظهور را باز کنید...
حتی اگر آن گره من باشم :,(
خود اگر ندبه بخواندیم بس است
لیک اگر خواب بماندیم بس است
برپا بده فرمانده که ما مهدی را
هرچه از خود دور راندیم بس است...
الهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
یاعلی...