نمیدانم چرا

اما

وقتی با #تو سخن میگویم

به #بالا نگاه میکنم

نمیدانم چرا

اما شاید

به خاطر اینست که آنطرف جز تو #دیگریی نیست

اگر به رو برو نگاه کنم کسی ٬ چیزی هست

اما

آن بالا...

سقف؟

نه! همه میفهمند که #تیر_نگاه من 

جایی دور تر از #سقف به زمین مینشیند

زمین؟

راستی آنجا #زمین هم نیست!

آنجا؟

 آنجا ٬ راستی #جایی هم نیست


میبینی 

#لغات هم تحمل #حرف_هام را ندارند...

هم؟...


از این به بعد

وقتی آن بالا را به قصد #تو نگاه میکنم

#سکوت بهترین #واژه ایست که میتوانم با آن تو را بخوانم

چون سکوت #هم واژه ای نیست

چون سکوت صدا #هم نیست

چون سکوت هم مثل تو در هیچ واژه ای نمیگنجد...


تو #حتی در همین واژه ی "تو" هم نمیگنجی!

دروغ میگویند که تو! تو در "اللّه" هم میگنجی!

حتی با همان #تشدید و #الف_کوچک روی تشدیدش...

چقدر "هم" گفتم!

هم؟


یاعلی مددی!