پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۷۷ مطلب با موضوع «شورمندانه باشعور» ثبت شده است

سیریدن یا سیرنمایی!

سیریدن یا سیرنمایی!

قدیم‌تر ها…

آن زمان که بچه‌تر بودیم

موقع غذاییدن!

به‌مان میگفتند که چشم که سیر شود…

معده هم سیر میگردد!

اگر بشقاب را تا خرخره میریختند

سریع تر سیر میشدیم تا آنکه چندمرتبه ته دلش را بگیرند!



زندگی الان هم همینگونست…

این فضا

همین که هست ولی نیست! (حال میگویم چرا نیست)

همین که مجازیست

مانند بشقابیست پر از جواب برای اندک گرسنگی ذهنی! (اغلب احساس گرسنگی)

و برای این است که این ها را که به خوردمان میدهند...

اغلب سیری کاذب و عدمیت در جذب! می آورد…


و به قول استاد حائری شیرازی

استعمار نو

یعنی استعمار رسیدن به جواب ، قبل از سوال!

و این یعنی اطلاعاتی که شما را سیر نمیکند…

چون گرسنه نشده اید!

پس جذبی رخ نمیدهد… 

پس دفع…

و اینگونه بود که تحت نام تحلیل ، قوه ی تحلیل ما را خشکاندند…

حل المسائل فرستادند…

نهال نوپای سوال را با کودی بسیار قوی ، خشکاندند!

آری…

دیگر گل ها از بی آبی نمی‌خشکند

بلکه با سیل ریشه‌کن میشوند!

و نیاز ما به درخت است تا ثمره بدهد!

درخت…

محکم…

تنومند…

راست قامت!




پ.ن: این فضا نیست! چون اغلب تاثیر موثری بر زندگی ما ندارد!

اما هست چون تاثیرات جو گونه و مشوشی دارد…

هست چون حس میشود…

نیست چون هر لحظه میتواند که هیچ‌گاه نبوده باشد!


پ.ن: بزرگی بشقاب باید آنقدر می‌بود که من فکر کنم زیاد است

    نه آنکه واقعا زیاد باشد!


۲ نظر
آن بدها ، خوب میچینند!

آن بدها ، خوب میچینند!

تیغ لجاجت

رنگ خیانت میگیرد...


وقتی مجاهد

منافق میگردد!


تقصیر اوزان عربی نیست!

این ها به هم شبیه هستند...

هم‌رنگ‌اند

هم‌بویند...

هردو بوی خون میدهند

منتها یکی در پی ریختن است

یکی در پی نریختن



آن که نمیریخت اگر ریخت ، بد میریزد!

بدی به اندازه ی ۱۷۰۰۰ خوبی چیدن!

بهشتی...

باهنر...

پنج ساله...

پنجاه ساله...



آن بد ها ، خوب چیدند!


#no2mek

#iranHatesMek

۱ نظر
بهشتی پر! دیالمه پر! حزب جمهوری...

بهشتی پر! دیالمه پر! حزب جمهوری...

گفته بودم!

پریدن عقاب از لانه زیباست!

و گفته بود!

باید بپرد هر که در این پهنه "عقاب" است!


به تاریخ هفتم تیر ماه سنه یک هزار و اندی!

اصلا سنه و ماه و اینهاش مهم نیست!

حتی روزش هم…

شاید البته!

هفت…

هفتمین روز…

هفتاد و چند نفر…

کربلای هفت!


و دنیا پر نیست از عقاب پریدن ها!

عقاب زمانی که میپرد

اوج میگیرد

و مگر برای برداشتن کسی

برنمیگردد!

و او شاید…

امروز

فردا…

بازگردد!

بیاید سر سفره‌تان

بیاید سر سفره‌مان…

کنار نیمکتمان…

روی حصیرتان…

پای گعده‌مان..

توی جمعتان…


بیاید دست بگذارد لب شانه ات

و بر گزیندت!

آخر او خوب میدانست که چه‌کسی به درد کجا میخورد!

و دنیا پر نیست از عقاب ها!


و دنیا…

محل امتحان عقاب است!

و محل زندمانی گنجشک!


و دنیا…

به هفت که میرسد "ته" میکشد!

مثل هفت مین آسمان

مثل هفت عالم…

مثل هفتم تیر ماه سنه یک هزار و اندی…

سالش مهم نبود راستی!

ماهش هم!

روزش هم حتی!

شاید!

و دنیا پر نیست از هشت ها!

و دنیا پر نیست از عقاب ها!





پ.ن: سنگین است امروز

       آنقدر که سینه را فشار دهد

       و کم کم صدای شکستن دنده هایت را بشنوی!

۲ نظر
داد نامه!

داد نامه!

فکر میکنم که صراحت در بیان

ممیز منافق است از خودی

چنان که علی...

چنان که حسین...



و برخی مواقع نیاز!



آنها مخالف انتقادند...

چون روشنگریست...

چراغی در شب است

که میشناساند آنچه را که به خوردمان می‌دهند!

خرمای کرم خورده...

فرجام برجام...

بیست سی مار در آستین...

و...



میثم...

تمار گونه برملاشان کرد!

بر صورتش زدند و اگر میتوانستند بر صلیبش میکشاندند...

ابراهیم...

خلیل وار خردشان کرد!

بر آتش کینه انداختندش و اگر میتوانستند میسوزاندندش...


و اینچنین با عمار ها ، مقداد ها ، ابوذر ها ، سلمان ها...


فریاد میزنم...

و فریادم نسیمیست بر شعله ای اندک

که حسین(علیه السلام) در دلمان روشن کرد...

که کسی که از قیام درس قعود میگیرد

از نرمش درس سازش میگیرد...!


و داد را وارد و بی‌داد را صادر میکند!

مسلما از داد معنای عدل نمیگیرد! که فریاد میگیرد...



اگر با انقلاب باشد که پشتش هستیم

وگر با ضدش که ضدش میشویم...

و هرکه با حق در افتاد... "ور" افتاد!



والسلام...




عکس نوشت: سیاست ما عین دیانت ماست عین نماز ما... عین جمهوری اسلامی!

۲ نظر
الهم عجل؟

الهم عجل؟

ظهور با دعا رخ نمیدهد!


هر زمان توانستیم به جای منفعت شخصی

منفعت عموم را ، پیگیر باشیم...


آن زمان اتفاقی می‌افتد...

الهم عجل لولیک...؟




پ.ن: دعا هم مفید است... اما جای عمل را نگیرد!


۲ نظر

فروختن!

-ولشون کن بابا نمیخواد بری روز قدس

+چرا؟

- چون اینا با ما خوب نیستن!

+کی گفته؟

-دشمنمون!





پ.ن: دوست را حرف دشمن نفروشیم!

۰ نظر
رابطه بین والیبال و ظهور!

رابطه بین والیبال و ظهور!

ذهنم بی‌مار گشته!

هر چیز را #جوری مینگرد!

نه آن جوری! که یک جوری!

مثلا وسط #والیبال در مورد #جامعه_شناسی_شرق!

یا وسط فوتبال درمورد #تکلیف و #نتیجه!

و از این قبیل #پرش ها…


دوست دارم بنویسمشان!

کمی شبیه به آدمیزاد شاید نباشد!

ولی هست دیگر…

بچه هایم هستند!


داشتم والیبال بازی میکردم

در تیممان یکی از رفقا بسیار #بازی_بلد تشریف داشتند…

۰ نظر
باید بدود... باید!

باید بدود... باید!

بله...

نامش را...؟ نمیدانم!

لقبش را چرا! میدانم

خیلی چیز ها به او میگویند

#ساندیس_خور #امنیتی #گونی #متحجر #امل #وغیره!


اما

امروز باید میدوید

تا آنان که به او ناسزا میگویند راحت بخوابند...


شغلش معلوم است

شغلش خوردن است...

فقط میخورد!

زمان جنگ #گلوله!

زمان فتنه #خون_دل!

و زمان امنیت #فحش و #ناسزا!



اما باید بدود..

بدو!



راستی!

چه خبر از مذاکره؟


کانال t.me/diialog را دنبال کنید! خوب است کمک میکند به فکر کردن

مال برادر خوبم http://appelzamini.blog.ir  است...


۶ نظر

خون هایی که فقط خون نیستند!

ای کاش فردا خون هایی که بر در مجلس ، روی زمین ریخته شده را پاک نکنند!


آخر هر چیز که از زمین پاک شود کم کم از خاطر هم میرود

البته برای آنان که ظاهر بینند!


کمی خون روی زمین

میتواند #امید دهد

#انگیزه دهد

#بیم دهد که در آنطرف گریبانتان را میگیرد کسی!


و مهم تر از همه

بگوید که ما حافظ #شخص نیستیم

بلکه حافظ #شخصیت هستیم!

#شخصیت_نظام

۱ نظر

دنیا محل گذر است! عدو شود سبب خیر...

میتوان گفت

چند نفر 

لباس شهادت اندازه‌شان شده بود...

باید پر میکشیدند...


عدو شود سبب خیر...




پ.ن: نگاهمان را به شهدات ، جنگ ، مرگ تغییر دهیم!

         این سخن بررسی حکمت است و باعث رفع تکلیف (برقراری امنیت) نمیشود!

         فرق است بین تکلیف و تقدیر!

۰ نظر
هلمز نابغه! یا سرگرمی؟

هلمز نابغه! یا سرگرمی؟

دیدم!

شرلوک هلمز را میگویم…

با این چند قسمت ،

میشود ۱۳ قسمت…

خوب! شروعش را نمیدانم

یادم نیست!

منتها روالش برای بچه های چند ساله خوب بود…

حتی برای بزرگتر های چند ساله هم!


درست که یک آتئیست بود…

درست که نابهنجار بود…

یک روان پریش منزوی با قدرت تحلیل بالا

درست مثل یک اتاق فکر شلوغ ولی مرتب!

مطمئنا اگر این آقای شرلوک هلمز پا به عالم وجود (ارضی بالا تر از اراضی وجود ذهنی) میگذاشت 

واگر از دنیای پوچ و کوچک خود فراتر میرفت و از دریجه ای باز تر از دریچه ی تنگ و بسته ی عقل مادی ، با عقل و منطق به جهان هستی مینگریست

بی‌شک مسلمان میگشت…

و به جای کلاه گوزن کشی ، با تسبیح به خیابان می‌آمد!


البته بماند که سناریو ی فیلم جوری طراحی شده بود که مرگ به عنوان پایان و وجود خدا ناممکن و مرده ، برگشت ناپذیر تلقی گردد!

و بزرگترین بدی فیلم هم همینجا بود…

هلمز! انسانی بود که مادی مینگریست

مرگ برایش "ته" بود…

ته داشتن ترسناک است!

چون بعدش را نمیدانیم!

و این به دیگران اجازه ی بازی با او را میداد…

سخت بود ولی اگر میشکست…

میشکست!


متن به حاشیه رفت (متاسفانه یا خوشبختانه)


لیک حال میگویم دوباره

روالش برای آنهایی که ذکر کردم جالب و جذاب بود

لکن پایانش به طرز مضحکی خوب ، دلپذیر و لبخند به روی لب آورنده بود!

اشتباه نشود…

نقطه ی ضعف فیلم همینجاست

فیلمی که درمورد یک جامعه ستییز است را جامعه دوست میدارد…

نقض غرض میشود که!


بس است

زیاد حرف زدم..

دیگر نمیرسم که بگویم این قبیل فیلم های ماجراجویی با قهرمانی به نام شرلوک هلمز فرصتی بی‌نظیر را برای سازندگان پدید می‌آورد تا حرف خود را ، پشت چهار تا بازی هوشمندانه که طبعا مورد قبول مردم است* پنهان کرده و در فرصت مناسب به پشت گردنشان شلیک کنند…

و مردم بیهوش شوند!


و از این قبیل حرف ها…



فیلم دیدن خوب نیست!

چون قوه ی تخیل را بر قوه ی عاقله میشوراند…

منتها تفکر خوب است!

یاعلی


راستی * را هم معنی کنم

مردم دوست دارند که برایشان معمایی غیر قابل حل گفته شود...

و بعد حل شود!

۰ نظر

کبوتر نظر میکند به وجه الشمس! گندم...

پرنده...

خیز میگیرد..

میدود...

وقتی به سرعت مناسب رسید...

میپرد!


البته

سرعت را نمیفهمد...

یعنی بهتر بگویم!

هر وقت جنون پریدن تمام عقلش را گرفت

آن زمان میپرد

و بعد از پرش...


انسان!

باید خیز بگیرد...

بدود...

وقتی مجنون گشت...

چه فکه... چه مکه... چه دکه...

میپرد..

و زنگ معراجی شدنش را

چه کلون در

چه بلندگوی آهنگران...

چه صدای شلیک...


وناگهان کارگردان میگوید کات!

و بعد...


راستش پشت صحنه نبوده ام!

تا به حال حس لذیذ باد را

در پیچ و تاب بال هایم نچشیده ام!

فعلا جلوی دوربینم

بگویند کات...

بعدش...



کبوتر نظر میکند به وجه الشمس!

آنگاه...

کات!



پ.ن: زمین بماند برای گربه!

        (هرچند گندمش را هم نمی‌تواند بخورد!)


۰ نظر

برد برد!

اصلا اصلش هم همین است!


هر دو طرف پیروز!

برد برد!


ما خوشحال از مشارکت بالا

آنها خوش حال از برد در انتخابات


یک درصد اگر ما پیروز میشدیم...

به احتمال #۹۶ درصد الان سطل آشغال ها تقاص برد ناهماهنگ ما را میداد!


بالاخره قرار بود جنگ بشود!

پس چرا خودمان پا پیش نگذاریم؟



گرفتید مطلب را؟

برد برد...



پ.ن: دیگر ما و آنها نداریم...

        همه ، ما هستیم برای ایرانی آباد...

        ان شالله که تا ۱۴۰۰ با رئیس‌جمهور مستقر...


۱ نظر