پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۷۷ مطلب با موضوع «شورمندانه باشعور» ثبت شده است

برویم که برویم!

بسم النور...



بالاخره هر آمدنی رفتنی را در پیش دارد...

و باید رفت!

حرکت لازمه ی بقاست...

و دنیا... ته دار...

پس باید حجاب این « ته دار ها» را درید!

پس روزی تمام میشود این «لَهوٌ وَ لَعِبٌ» ها...


حلال بفرمایید این نویسنده ی ناشی ماشی را...

راهی را در پیش داریم...

چند صباحی نیستیم...

یا ده روز دیگر بازمیگردیم...

یا این چند صباح کمی بیشتر طول میکشد...

مثلا تا «یوم الفصل»...

خدا میداند!


چند صباحی راهی اردویی هستیم...

اردویی جهادی...

تا کمی

فقط کمی طعم سختی را بچشانیم به این مرکب چموشمان!

باشد که رام نگردد مگر برای خدا!


و خدا(برخی اوقات هم با وند...)

همان ذات اقدس اله...

همان واجب الوجود بالذات

همان «الذی لیس کمثله شیء»

همان حی الذی لایموت...



منتظر این انسان

همان حیوان ناطق

همان حی متأله

همان بشر دو گوش

همان حی الذی لایموت...


می ماند...


تا برگردد...

تا توبه کند

یا از گناه

یا از زندگی!


و چه بهتر که قبل از اینکه میریم... میریم!

لیلی منتظر است ای مجانین!

مجنون نمانید!

مجنون بروید!



یالیلی…

یاعلی!





پ.ن: حلال بفرمایید این بنده ی خاطی را!

پ.ن: اردو جهادی خوبه! در راستای هدفه!

۰ نظر

لند آف آپورچونینیز...

#لند_آف_اپورچونیتیز


مشکل از آنجایی شروع شد

که…

عکس های دسته جمعی

جای خود را

به سلفی داد!

یاد گرفتیم #فقط خود را ببینیم!


پ.ن: دید کلی داشته باشیم...

کل را فدای جزء نکنیم که جزء را هم فدا کرده ایم!







ب.ن: لند آف آپورچونیتیز لهجه ی ایرانی همان استعمال معروف لند آو آپورچونیتیز آمریکایی است!
باشد که قدری از مستکبرین بری باشیم!
۰ نظر

بازی با عدالت!

نمینویسم که قشنگ باشد

مینویسم که باشد!

باشد!


گشتی در صفحات مجازی میزدم

مطلبی جالب ذهنم را درگیر کرد!

آن‌طرفی ها #نجومی_بگیران را مواخذه میکردند

آن‌طرف تری ها #لاریجانی را..


حرف هر دو طرف یک چیز بود..

سر اینکه انقلاب برای مردم کوخ نشین بود

ولی عده ای کاخ نشین سر سفره انقلاب نشسته اند!


کاری به بحث های سیاسیشان ندارم!

منتها


عزیزی میگفت...

مفهوم هر لفظ را همه یکسان میفهمند...

منتها این #ملاک ها باعث میشود که #مصادیق جا به جا شوند...


حال ملّاک ها یا ملاک ها...

بسته به مردمش دارد!




پ.ن: همیشه میان دعوا ها بقیه هم مشت میخورند!

۳ نظر

اندک اندک...

اندک اندک جمع مستان میرسد...


پ.ن: الهم عجل لولیک الفرج...

۱ نظر

عروسک ها دلشان را خوش نکنند! مقصد آمریکاست!

ما فردا می آییم...

نه برای زدن در دهان آن مردِ مو زردِ تازه از راه رسیده...

که اگر برای این بیاییم او به هدفش میرسد!

او که عروسکی بیش نیست!

ما می آییم...

و می آییم

و می ایستیم...

نه در مقابل عروسک ها...

می ایستیم

در مقابل شیطان...

در مقابل مصداقش...

آمریکا...

صهیونیسم!

و هرچه که مانعی باشد برای ما در رسیدن به آرمانمان...

از عمامه دارهایشان بگیر تا کرواتی هایشان...


پ.ن: بگذار که این جاده خطر داشته باشد...

۱ نظر
قطره!

قطره!

و قطره‌ای چکید...

             و اندکی نزدیکتر شدیم...

به زمین...

             به آسمان!





پ.ن: تغییرنامه ی عکس!

۱ نظر

ترامپ هراسی در مقابل آمریکا هراسی...

چرا انقدر ساده ایم؟


چند روز پیش ترامپ گفت هیچ ایرانی حق ورود به آمریکا را ندارد..

و امروز دادگاه آمریکایی گفت ایرانی ها وارد شوند...



این یعنی چه؟

یعنی #آمریکا_بد_نیست

بلکه #ترامپ_بد_است...


یعنی:

مرگ بر ترامپ 

به جای

مرگ بر آمریکا...




همه ی این جنجال های اخیر هم کمک کننده ایشان بوده...

#بیدار_شویم


#مرگ_بر_آمریکا


۱ نظر

فتنه...۹دی... حماسه؟

چند سال پیش...

 در چنین روز هایی

#باران_بصیرت‌..

 هوای فتنه آلود دل ها را شست...


راستش نه میخواهم صرفا وصف کنم

و نه میتوانم...


فتنه...

چه بود؟

که از آیت الله عظمی و علامه بگیر تا رئیس پلیس فلان جا...

همه در این #حجمه_ی_گاز_اشکاور چشم هایشان سوخت و #دو_دو زد و دو دو باختند!؟

چه شد که برخی از جوانانی که تا دیروز خون میدادند...

خون گرفتند!؟


چه شد که #سبز_سیادت

رنگ #لجاجت گرفت و با #وقاحت تمام #دامن_های_سپید زیادی را

آلوده به #خون_دل برخی کرد...؟


چه شد که #سید عزیز ما

آبروی همه ی ما...

چشم و چراغ خانه هامان...

خود را اندک دید؟

اشک ریخت؟



چه شد که؟

#این_عمار‌...؟


کمی...

فقط کمی هشیار تر باشیم

تا دوباره سال نود و خورده ای زمینگیر #عقل_های_پای_چوبین و #دل_های_واماندیمان نشویم؟


سختی راه آنجایییست که...

#موج از راه برسد و...

قایقمان #سوراخ باشد...

#جهل_مرکب است که ما را از #پا در می آورد...






همه تا اینجا را بلدیم...

چون حرف است!

صوتی که از #دهان خارج میشود!

نه از اندیشه!


ولی بلدیم که اگر هوای دلمان #مه_آلود شد...

چه بکنیم؟

#مه_شکن داریم؟

دنیا محل فتنه است...

محل امتحان است...

اگر #مفتون شدیم که مشخص است که چه باید کرد¹

مراقب باشیم که مفتون نشویم!

که مفتون شدن یعنی #خسران


¹:حکمت شماره یک نهج البلاغه






پ.ن:برخیزیم!

پ.ن: امیدوارم که همانطور که به زبان میرانیم #فراموش_نمیکنیم‌...

پ.ن:پیش گیری بهتر از #در_مان است

پ.ن: در طوفان به دکل های #بصیرت_به_معنی_واقعی_کلمه چنگ بزنیم‌...

پ.ن:در تاریکی نور نیاز است... #مصباح‌...





#فتنه

#فراموش_نمیکنیم

#پن_دار

#بصیرت

#مصباح_باشیم...


۲ نظر

استراتیژی تغییر سوال! (fair game)

در کانال شب نامه گشتی میزدم...

در یکی از موتونشان...

فیلمی را معرفی کرده بود با موضوع تغییر سوال!

به دلیلی که محل بحثمان نیست!

نام فیلم fair game بود...


فیلم چه بود؟

بیوگرافی اش هست!

خودش هم!


حتما این فیلم را ببینید...

تغییر سوال در اطرافمان خیلی رخ میدهد

نمونه اش؟

#اشتباه_کردم و #کریمی قدوسی

سوال اول این بود که چرا آقای ظریف گفت اشتباه کردم🤔

و سوال دوم این شد که : آقای کریم قدوسی کار غلطی کرده یا نه؟

                                   مجازاتش چیست؟

                                   و...


#دور نخوریم

#اشتباه_کردم

#قربانی!

۱ نظر

برجام!

بر جامِ برجام ترکی بنشست

و مستی ز سر دولت پرید!


حال ببینید بی شراب ، غش باید کرد!

۰ نظر

۷ آبان ، ۱۳ رجب ، اطاعت!

باسمه...


خوب یا بدش را کاری ندارم

ولی

از کوروش اطلاعات درستی نداریم

دستور نامه ای نداریم

هر کس بخواهد هر جور که بخواهد تفسیرش میکند

از عدل مطلق تا ظلم محض بالا و پایینش میکنند...

دوست داران زیادی دارد

از هر قشری...

با هر هدفی..

با هر سبکی برای زندگی...


اما


از علی (علیه السلام) اطلاعاتی هست

رشادت ها...

فداکاری ها...

صحبت ها

تماما مستند و موثق...

اما

میدانی؟

خیلی ها قبولش نمیکنند...

خیلی ها معاندش هستند...

چرا؟

چون سبک زندگی دارد

مسلکی مشخص...

سیره ای معیّن..

هدفی واحد.

دستور نامه ای متقن...

چون نمیتوان او را هرجور که خواست تفسیر کرد

چون باید او را گوش داد...

چون باید او را مطیع بود...

اطاعت کرد...


میدانی؟

گوش کردن سخت است!

اطاعت سخت است...

اطاعت اولین امتحان تاریخ بود!

سخت ترین امتحان هم...

شیطان...

انسان..

ابراهیم

بنی اسرائیل..

مسلمین...

ایرانیان قبل از فتنه

ایرانیان بعد از فتنه...

من!

تو!...

و...


یاعلی مددی!

۰ نظر

پنج! آن هم از نوع فارسی!

کربلا ی پنجی نیستم!

حتی پنج بار هم کربلا نرفته ام

دهه ی پنجاهی ها را هم نمیشناسم!

منِ دهه هفتادی را چه به دهه پنجاهی ها...

من جنگ را با ای لشگر صاحب زمان میشناسم

من جنگ را توی گلستان شهدا دیدم...

شلمچه را آنچنان که دوست داشته اند دیدم...

شهدا را شنیده ام !

مصطفی را...

سهراب را...

همه سربازانی را به من نشانداده اند که روی اسبی نشسته اند که دو پای جلوشان در هواست...

من دنبال آنانی ام که بالشان را بسته اند...

شهدا را باید دید

شنیدنشان به چه دردم میخورد؟

وقتی سوالی در ذهنم زنگ میزند که "آیا راست است؟"

من آنان را میخواهم که جنگ دیده اند...

که بابایم اند!

که رفقا ی بابایم هستند! ولی هستند...

موتوری باشند یا خیبری مهم نیست!

مهم اینست که خاک جنوب را هنوز بتوان روی شانه هاشان دید!

گفتم

کربلای پنجی ٬ دهه ی پنجاهی و... نیستم

ولی پنج را دوست دارم

پنج فارسی را!

همانکه قلبیست وارونه...


پنج مرا یاد امامی که ندیدم می اندازد!

پنج مرا یاد قطره ی اشک می اندازد...

یاد کربلا می اندازد!

و امروز...

والسلام 

۹۵.۵.۵

۴ نظر
کلمات! آماده! آتش!

کلمات! آماده! آتش!

مینویسم به نام خدا...

به نام خدا...

۲ نظر