پن'دار

روزْدرّه‌واره های کسی شب‌پر؛

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

پستی که نوشته نشده است!

مینویسم به نام خدا

"به نام خدا"

مینویسم سلام

"سلام"

مینویسم…

چیزی به ذهنم نمی آید..

چه بنویسم؟

آهان چیزی به ذهنم رسید

ولی ولش کن نمی نویسم…


یه چیز دیگر

این را مینویسم…

ولی نه پاکش میکنم!



خلاصه گیر کرده ام بین یک سری از نوشته ها نا نوشته ها...

و در آخر دکمه ی بازگشت را میزنم

و شما قرار نیست اینها را بخوانید!


#نانوشته!


۱ نظر

من هم شهید میشوم؟


شهید...

چهار تا حرف

که یک عمر معنی میشود...


لاف میزنیم اگر که بگوییم قطعا من هم شهید خواهم شد...

درست کلاهمان را قاضی کنیم میفهمیم که اگر خدا بر ما رحمتی نازل کند حداکثر به درک واصل نمیشویم...

چه برسد به شهادت!!!!

فوق فوقش کشته ای میشویم که شاید لطفی از طرف بنیاد شهید نثار روح ما عرضه شود و به ما لقب شهید داده شود!

حال اینکه خدا ما را شهید حساب کند...


راست میگفت سید شهیدان اهل قلم:

در باغ شهادت را نبندید...


البته نمیخواهم خود و دیگران را ناامید کنم

با امید به فضل خدا و انجام وظایف و تکالیفمان ما هم میتوانیم شهید شویم...

منتها شهادت یک لباس است که باید اندازه اش بشویم..

یعنی به نسبت شرایطمان شهید بهشتی خود بشویم!

آری اینطور که به قضیه بنگریم همچون آسان هم نیست...


میدانی؟

خوب است

اینبار که در قنوتمان میگوییم:

الهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلک

#کمی دست و پایمان #بلرزد!!


#تذکر_به_خود

#دلنویسه

۲ نظر