به مناسبت بازگشت آزاد مردان به میهن اسلامی...

 

بسم رب المستعان دل را منور میکند...

سلام

سلامی به گرمی استقبال ملائک از تو و دوستان شهیدت...

سلام به تو ای راوی حدیث عشق شهدا

سلام به تو ای مرد روز های سخت... چه در جنگ سخت و چه در جنگ نرم...

بعضی معتقدند که تو از شهدا کمتر بودی که نرفتی و ماندی...

اما من

معتقدم که تو رسالتی زینب وار برگردن داشتی و تا الان چه خوب از پس آن برآمدی...

تو هم سطح شهدا هستی چرا که زنده نگه داشتن راه شهدا کمتر از شهادت نیست...

تو نه تنها رفیق نیمه راه نشدی بلکه ماندی تا راه را تکمیل کنی...

راهی که از کرب و بلا میگذشت...

تو راه را برای ما شرح دادی و جوانان را چون فرمانده ای مدبر راهنمایی کردی...

تویی که زبان قاصر است از بیان رشادت هایت چه در جبهه های در مقابل دشمن و چه در قفس و در جبهه های درون دل دشمن

تویی که شعار الله اکبر را حتی در دل دشمن از خود دور نکردی و اینبار با دست خالی و با تیر هایی از جنس کلمات چهه زخم ها که بر دل دشمن نکاشتی.....

حال...

پس از بیان چند خطی از طومار بلند بالای مردانگی هایت که بر ذهن حقیر آمد از تو میخواهم...

از تو میخواهم مثل گذشته راهبری ما را بر عهده بگیری و مارا چون سربازانت آماده ی نبرد با استکبار و کنی...

از تو میخواهم با اشاعه ی بیشتر فرهنگ شهدا و مقابله با اسلام آمریکایی همچون قبل ما را تا پیروزی کامل در مقابل استکبارجهانی همراهی کنی...

و از تو میخواهم با دستانی که زمانی در خون هم رزمانت وضو گرفته است و با تنی که در خون پاک غسل کرده است همراه با ما برای فرج امام زمان قدم برداریم

 

ما سینه زدیم و بی صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند...

 (میلاد عرفان پور)


الهم عجل لولیک الفرج...

صلوات