و خود مدارا کن با آنکه صفتش مدارا بود!
:
مهندس و کارگر آلمانی چه میداند هیات امام حسین و بیمه ی ابوالفضل و بیمهی جون و دستِ باوضو یعنی چه.
ماشینهام را صفر میفرستم پیش درویش مکانیک، تا پیچشان را بازکند و دوباره باوضو ببندد، با نفس حقش سفت کند پیچها را از سر… از کارخانه ی آلمانیش بپرسی هیچ خاصیتی ندارد این کار اما وسط جاده و بیابان، بچه های گاراژ قیدار خاصیتش را بخواهند یا نخواهند، میفهمند…اتول هم باید موتورش صدای ”هو یا علی مدد” بدهد و چرخش به عشق بچرخد… گرفتی؟