اینکه با کسی دردی ، دلی کنی و آن کس جواب بدهد... یا حتی ندهد که هنر نیست!

طرف بیدار ، حی و حاظر حدوث بنشستگی کند و حدیث پَرکندگی گویی؟

برو آقاجان!

این مصداق زرشک است!


طرف اندیشندگی میکند...

تو از دل میحرفی؟

ببند!


برو سفره را جایی باز کن که هم سفره ات سهم تو را هم دو‌لپی می‌بلعد...


آخر تو را با متعارف چه‌کار؟

طرف زل زده در چشمانت

زارت و زارت دروغ بلغور میکند

تو هم عینهو این برادران یک تخته کم دار

می‌زلی در چشمانش و می‌لبخندی؟

خدا عقلت را بستاند جوانک!


برو با آن دلت را بدرد که خور خوران خوابش طاق فلک را به ملک سپرده

نه آنکه حساب فلک و ملک و چرخ و بار و بندیلش را تا قران آخر کرده!



برو...

برو... اینجا جای پهناندن بسات نیست!

خدا روزیت را جای دیگر بحوالاناد!


یاعلی مددی!




و تتلق... تتلق... تتلقاهم الملائکة...؟

#لا_مخالطب_له

#پیک_مرا_دهید_که_کرواتم_شل_گشت!

#دست_بست_بست_دست