جالب است...

همه فکر میکنند این متن ها را #من مینویسم...

اما این اشتباه است

این متن ها را اگر #من مینوشتم

پس باید هر وقت که میخواستم مینوشتم...

اما

واقعیت چیز دیگریست

واقعیت اینست که

این متن ها را #من مینویسد!

در واقع #او به من میگوید چه موقع چه چیز ببنویس...

و من

حتی ساعت سه ی صبح فردا مینویسم..

و #او خواب را از چشمانم میگیرد و قلم را به دستانم میدهد..

و در گوشم میگوید...

دل نوشته هایش یا هایم را...

و حتا گاهی اوقات

#او قلم را از من میگیرد و خواب را به دستانم میدهد

مثل الان

که در تلاشی مضمحلانه(که حتی نمیدانستم مزمحل درست است یا مضمحل) ای میخواهم متن را ادامه دهم

ولی او نمیخواهد

شاید دو دقیه ی دیگر خواست...

جالب است!

#او #من است و #من من نیستم!

چه میگویم؟

نمیدانم


یاعلی مددی!



پ.ن۱: این یکی هم شد بازی با کلمات... حرف که ندارد بزند من را به بازی میگیرد!

پ.ن۲: پ.ن۱ را من گفت!

پ.ن۳: پ.ن۲ را من گفتم!