باسمه الرحمن


یک غزل

مشتی رباعی

چند تایی چارپاره

مینویسم

متن هایی

با قواره بی قواره

دفتری نو

صفحه ای پر ، از سپیدی

در ستیزی شاعرانه

روی تنها #قایق این رود وحشی

روی برگی

کز #درخت_فکر افتاده نشستم

دست بر #پارو_ی_جوهر_دار_آبی

رهسپارم

سمت دریایی که از دور

مثل یک #قطره‌ست از نور...




پ.ن۱: بهم نمیاد نیمایی بگم؟

پ.ن۲: بفرمایید داخل اینستاگرام بنده دم در بده :)